باربد عابدیباربد عابدی، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره

رییس کل محله باغ

اولین روزی که باربد بدون مامان بابا سپری کرد

امروز باربد خان بدون مامان وبابا خونه مامانجونش گذروند آخه اونجا خوابش برد و مجبورشدیم اونجا بزاریمش،ازخواب که بیدارشد خاله یلداش بهش غذا داده بود کلی هم اذیت خاله ناهیدش کرده بود کلی هم خودشو برا مامانجونش لوس کرده بود ساعت 18:30 بود که باباش رفت دنبالش و با فیس وافاده ای که رو خاله شینا اومده بود اومد خونه ولی انگار که نه انگار روزشو با ما نبوده
19 شهريور 1390

غیبت موجه

پسر عسلی مامانی این چند روز که نیومدم برات مطلب بزارم خیلی گرفتار شده بودم . الان همشو توضیح میدم. اولیش که بگم واکسن 6 ماهگی گل پسرم که زدیم نازنازیم تا 2 روز هم تب داشتی هم پات درد داشتی که نمی تونستی حرکتش بدی و بازی کنی بعدش که خوب شدی سرما خوردی و گوشات درد داشت.اخه من که اینقدر مواظبتم تو چرا همش سرما می خوری نمیگی مامان مریمم گناه داره تا صبح پیشم بیدار میمونه ازم مراقبت میکنه.دیگه باید به مامانی قول بدی که پسر خوبد باشد و مریض . خوب این از این.   دلیل بعدیش هم اینه    چون که مامانت هنرمنده این روزها بخاطری که نزدیک عیده فطر بود همش تو سالن ارایش بودم و فقط واسه اینکه بهت شیر و غذا بدم میومدم بالا ش...
9 شهريور 1390

پسته بابا و مامان

پسته خندان مامان و بابا ساعت 3 صبح بیدار شدو هوس بازی داشت بهش شیر دادم و پوشکشو عوض کردیو بدون اینکه باهاش حرف بزنیم اخه خیلی خوابمون میومد ولی این کوچولوی با مزه ما با نگاهش خندمون در اورد و مارو مجبور کرد باهاش بازی کنیم  تا ساعت 4 بعدش با ارامش چشمای تیله ایشو بست و خوابید. ...
1 شهريور 1390

واکسن

امروز صبح پسرم بعد از یه خواب خوب بیدار شد      کلی سر حال و خندون بود    بعد از اینکه صبحونش  میل کرد بهش استامینوفن دادم ویه لباس خوشگل پوشید و رفتیم بهداشت واسه واکسن 6 ماهگی و اونجا بهش قطره فلج اطفال دادن وآقا باربد چون پسر ناز قوی هستش یه کم گریه کرد ...
1 شهريور 1390

غذا خوردن باربدم

امروز براش سرلاک درست کردم که بهش ناهار بدم . گذاشته بودمش تو روروک داشت بازی میکرد همین که قاشق چوبی غذاخوریشو تو دستم دید شروع کرد به دست و پازدن و صدا زدن.وقتی که بش غذا میدادم قاشقو ازم میگرفتو میذاشت تو دهنش خلاصه تمام صورتش و دستاشو کثیف کرده بود باز هم اجازه نمیداد من بهش بدم از الان می خواد مثل عموش شکمو بشه. ...
1 شهريور 1390

باربدوسایه

باربد بغل مامانه داره سعی میکنه سایه خودشو که رو دیوار افتاده بگیره،رو دیوار اتاقش یه عالمه عکس وشکلک داره اما اینجا(اتاق خاله یلدا)اون قدر عروسک نداره که بخواد باهاش بازی کنه مجبوره با سایه ش بازی کنه. دوست داریم باربد
1 شهريور 1390
1